به خیال خودش با امام رضا(ع) قهر کرده بود. بیمار عزیزی داشت که به نیت شفای او هر هفته چهارشنبهها به پابوسی آقا میرفت اما آن عزیز عمرش به دنیا نبود و فوت کرد. بعد از این ماجرا آنقدر از امام رضا(ع) دلگیر شد که با خودش لج کرد و گفت دیگر به حرم نمیرود. نمیدانست کرم آقایش اینقدر زیاد است که ناز روگردانده از آستانش را هم میکشد.
چندی نگذشته بود که زنگ زدند و گفتند به عنوان خادم حرم پذیرفته شده است و باید چهارشنبهها به مهمانسرا بیاید. از هیچ چیز خبر نداشت. نمیدانست چطور اسمش در فهرست خادمان آقا رفته است. آن هم برای چهارشنبهها! متعجب بود و فقط اشک میریخت که چطور امام رضا(ع) او را دعوت کرده و فراخوانده است.
از آن روز تاکنون ۱۶سال گذشته است و اکنون نسرین نادری افتخار خادمی حرم به عنوان معاون کشیک مهمانسرا رادارد. او در حال حاضر در آستانه چهارمین دهه زندگیاش قرار دارد. در این سالها چنان حال و روزش به الطاف امام رئوف گره خورده است که هرچه دارد از این آستان میداند و این موضوع حتی روی همسر و فرزندانش تأثیر گذاشته است و آنها هم دل بر گنبد طلا بستهاند. ساعاتی را مهمان نسرین نادری این خادم سبزپوش محله دانشجو در خانهاش هستیم و او از خاطرات این سالها برایمان میگوید.
همین ابتدای صحبت، بغض گلویش را گرفته و اشک صورتش را خیس کرده است. دست بر چشمانش میگذارد و پس از چند ثانیه ادامه میدهد: چقدر غافل بودم و امامم را نشناخته بودم که با او قهر کردم. چقدر آقا مهربان است که این رفتارم را نادیده گرفت و باز به حرمش دعوتم کرد. وقتی زنگ زدند و گفتند اسم شما در فهرست متقاضیان خادمی حرم است و فرم آن توسط شما پر شده، نمیفهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
من درخواستی نداده بودم. فقط از اینکه میدیدم آقا من را دعوت کرده است، شرمنده و خجالتزده بودم. ماجرا را که برای دوستم تعریف کردم فهمیدم او به جای من برگه را پر کرده و فرستاده است. همان زمانی که به حساب خودم با امام رضا(ع) قهر بودم، دوستم گفت میخواهی فرمهای خادمی حرم را پر کنی منم گفتم نه. دوستم خودش این فرم را تکمیل کرده و فرستاده بود. چون من به نیت شفای آن عزیز چهارشنبهها به حرم میرفتم، دوستم اسم من را برای همان چهارشنبهها نوشته بود.
نادری سرش را به نشان حسرت تکان میدهد، بغضش را میخورد، چشم بر زمین میدوزد و میگوید: آقا اینقدر مهربان است که بعضی وقتها ما نمیتوانیم محبتش را درک کنیم. درست است که صلاح و تقدیر الهی این بود که آن عزیز من از دنیا برود اما بعدش، امام رضا(ع) اینقدر خیر و برکات دیگری وارد زندگیام کرد که شرمندهاش هستم.
او بعد از فوت آن بیمار، دلگرفته و به قول خودش خسته از زندگی بوده است. قلبش سنگینی میکرده و دنیا را تیره و تار میدیده است اما بعد از اینکه او را به عنوان خادم، بار دیگر به حرم دعوت میکنند، نور امیدی در دلش جان میگیرد. چندی بعد که فرزند اولش به دنیا میآید اسم او را امیدرضا میگذارد چون این فرشته کوچک را امیدی از سمت امام رضا(ع) میدانسته و دوست داشته فرزندش هم در بزرگسالی امیدش به همین امام(ع) باشد.
حضور در حرم رضوی و پیوند با امام رضا(ع) انرژی و روحیه از دست رفته او را برمیگرداند و از آن موقع تاکنون طوری است که همه اعضای خانوادهاش میدانند بیشترین انرژی را زمانی دارد که فردایش میخواهد لباس خادمی را بپوشد.
نسرین خانم لبخند میزند و با شور و شوق تعریف میکند: شاید باورتان نشود اما خدمت در حرم رضوی، چنان انرژی مثبتی به آدم میدهد که با هیچ چیز مقایسه شدنی نیست. الان روز شیفت من سهشنبههاست. قربان آقا بروم، از دوشنبه شب چنان سرحال و بانشاطم که همه کارهای خانه را آنزمان انجام میدهم. صبح هم بدون هیچ خستگی عازم حرم میشوم.
حتی در زمانهایی مانند ماه رمضان، وقتهایی بوده که در گرمای مرداد، زیر آفتاب، کلی کار کردهایم. اگر خودم مهمانی داشته باشم نمیتوانم حتی زیر باد کولر، نصف این کارها را انجام دهم اما امام رضا(ع) چنان قدرتی به ما میدهد که در هیچ جایی غیر از حرم و زمان خدمت به زائر نداریم.
نادری بعد از ازدواجش، متوسل به امام رضا(ع) میشود و از او میخواهد کمکش کند یک زندگی همراه با سلامتی و معنویت داشته باشند. او نذر میکند به واسطه داشتن این نعمتها، هر سال روز شهادت امام رضا(ع)، به اندازه توان مالیاش شلهزرد بپزد و بین زائران پخش کند.
او چند بار تأکید میکند این شلهزرد مخصوص زائران است برای همین به کمک همسرم، صبح روز شهادت آقا به سمت ورودیهای مشهد میرویم و آنجا بین زائران تقسیم میکنیم. او که دوست دارد دو فرزندش هم جایگاه و لطف علیابی موسیالرضا(ع) را درک کنند میگوید: در حال حاضر، پسر اولم سیزدهساله و پسر دومم ششساله است.
تمام دوران بارداری آنها شیفت حرمم را آمدم و از امام رضا(ع) خواستم فرزندانی سالم و صالح و پیرو اهل بیت(ع) داشته باشم. اکنون هم تمام تلاشم این است که مبانی دینی را بهدرستی به آنها منتقل کنم تا در بزرگسالی ارتباطشان با خدا و ائمه(ع) محکم باشد.
به گفته نادری آنقدر سایه برکات امام رضا(ع) در زندگیشان ملموس است که فرزندانش هم این موضوع را درک کردهاند. آنها همیشه میبینند مادرشان وقتی شیفت حرم دارد، چقدر سرزندهتر و شادابتر است.
آنها از کودکی وقتی وارد حرم رضوی میشوند و سلام میدهند میدانند پا در جایی گذاشتهاند که پشتیبان پیروانش و قبله حاجات است
خاطرات روزانهای که مادر برایشان تعریف کرده و نشاندهنده الطاف شمسالشموس است، در ذهنشان نقش بسته و آنها هم اینقدر دل بر این گنبد و بارگاه بستهاند که هر وقت مادر بخواهد خیلی خوشحالشان کند، وعده رفتن به حرم را میدهد و در واقع حضور در این آستان را نوعی جایزه میدانند. آنها از کودکی وقتی وارد حرم رضوی میشوند و سلام میدهند میدانند پا در جایی گذاشتهاند که پشتیبان پیروانش و قبله حاجات است.
نادری که از ابتدا به عنوان خادم در مهمانسرای حضرت مشغول خدمت شده است، خاطرات زیادی دارد از کسانی که غذای حضرت را متبرک میدانند و دریافت آن را به حساب لطف و مرهمت آقا میگذارند. او از ابتدا که در این لباس مشغول خدمت شده است، نذر کرده غذایش را به زائر یا کسانی که تا حالا غذای حضرت را نخوردهاند برساند.
با توجه به قوانینی که دارند و غذا را باید طوری به زائر بدهند که شلوغ نشود، اولین دفعات دغدغه این را داشته اگر این افراد سر راهش قرار نگیرند چطور نذرش را ادا کند اما به مرور به قول خودش به این نتیجه میرسد که آقا کمک میکند.
او تعریف میکند: شده افرادی از شهرهایی مانند اصفهان به من زنگ زدهاند و گفتهاند غذا میخواهند. نمیدانم چطور شمارهام به دستشان رسیده، هیچوقت هم این را نمیپرسم. فقط این را بگویم هر وقت نیت کردهام غذا را به دست کسی برسانم همهچیز جور شده است.
یکبار غذا دستم بود و در خیابانهای اطراف حرم در حال برگشت به منزل بودم. دیدم آقایی روی ویلچر است و خانمی که هدایت ویلچر را انجام میداد گریه میکرد. جلو رفتم و علت گریهاش را پرسیدم. فهمیدم کیفشان را گم کردهاند و علاوهبر اینکه گرسنه بودند، نمیدانستند بدون پول چطور خود را به جایی برسانند. غذا را به آنها دادم و گفتم غذایتان را امام رضا(ع) رسانده است.
برای پیداکردن کیف هم به همکاران ارجاعشان دادم. نمیدانید این غذا چقدر خوشحالشان کرد. درست است که مشکل داشتند اما اینطور مواقع وقتی غذای حضرت به دست کسی میرسد، احساس میکند مورد لطف امام رضا(ع) قرار گرفته است و همین غذای هرچند کم حضرت را به دیگر غذاها ترجیح میدهد.
این خادم حرم رضوی صاحبخانهشدنش را از الطاف امام رضا(ع) میداند و میگوید: اجارهنشینی با بچه کوچک خیلی سختم بود. یکسال موقع سال تحویل سر سفره هفتسین نشسته بودیم که زنگ در به صدا درآمد. دیدم همکاران آستان قدس هستند. یک شاخه گل و کارت تبریک سال نو آورده بودند.
وقتی غذای حضرت به دست کسی میرسد، احساس میکند مورد لطف امام رضا(ع) قرار گرفته است و همین غذای هرچند کم حضرت را به دیگر غذاها ترجیح میدهد
به همسرم گفتم من این هدیه را به فال نیک گرفتهام و به دلم افتاده که امسال اتفاق خوبی برایمان میافتد. اتفاقا همان سال شرایط جور شد و صاحبخانه شدیم و همیشه من و همسرم خانهمان را از الطاف و کرامت آقا میدانیم.
نادری معتقد است پیرو علیابن موسیالرضا(ع) نهتنها در حرم بلکه در همه جا باید سعی کند از سبک زندگی و رفتار پیشوایش الگوبرداری کند. او سرش را پایین میاندازد و میگوید: نمیدانم چقدر در الگوبرداری از امام رئوف موفق بودم.
سعی کردم کاری نکنم که شرمندهشان باشم. ولی درسی که از ائمه گرفتهام و سعی دارم خودم هم آن را انجام دهم، یتیمنوازی است. هر وقت یتیمی را میبینم دوست دارم کاری کنم که شاد شود. بهویژه اگر این یتیم مشکل هم داشته باشد، به آقا متوسل میشوم و میخواهم به من توفیق دهد بتوانم گرهی از زندگیاش را باز کنم.
او در زمینه یتیمنوازی و دستگیری از مستمندان کارهای زیادی انجام داده است که نمیخواهد نامی از آنها ببرد. این خادم رضوی در طرحهای کمک به نیازمندان که توسط جمعی از همکارانش به طور مستقل از آستان قدس انجام میشود نیز شرکت دارد.
به گفته نادری تعدادی از خادمان حرم بهطور خودجوش و با مبالغ شخصی خودشان به نیازمندان کمک میکنند. توسط اعضای این گروه تلاوت قرآن هم انجام میشود و تقریبا هر روز یک دور کامل قرآن خوانده میشود. او که اکنون معاون کشیک مهمانسرای حضرت است، تصمیم دارد با جذب خیران و بانیان بیشتری، فعالیت این گروه را به سمت کارآفرینی ببرد تا بتوانند با ایجاد کارگاه کوچکی برای تعدادی از نیازمندان اشتغالزایی کنند.
به عقیده نادری خادم رضوی خیلی باید مراقب رفتار و اخلاقش باشد چون از طرفی زیر ذرهبین قضاوت دیگران و بهنوعی الگوی آنهاست و از طرفی هم با زائری ارتباط دارد که دلشکسته و خسته است. او میگوید: کسی که خادم امام رضا(ع) میشود باید غرورش را زیر پا بگذارد و بداند دارد به کسی خدمت میکند که به پابوسی امامش آمده است.
او در این راستا از خاطرهای یاد میکند: یکبار در صحن حرم، دیدم زائری با یکی از خادمان با لحن تندی صحبت میکرد اما خادم بسیار صبور و متواضعانه، رفتار آن زائر را تحمل میکرد. بهنظرم شاید اگر این اتفاق در بیرون از حرم اتفاق میافتاد، خادم ممکن بود طور دیگری پاسخ دهد اما در حرم بهدلیل ارادتی که به امام رضا(ع) دارد و برای زائرش احترام قائل است، حتی از حق انسانی خودش میگذرد و متواضعانه غرورش را زیرپا میگذارد.
به نظر نسرین نادری خادم باید همواره بهخاطر داشته باشد که در محضر چه کسی ایستاده و خدمت میکند. او میگوید آقا زائرش را خیلی دوست دارد بنابراین یک خادم همیشه باید سعی کند رفتارش با زائری که به عنوان مثال از یک روستای دور آمده با کسی که فلان سمت را دارد، فرقی نکند و هر دو را به یک اندازه تکریم کند و احترام بگذارد.
این خادم مهمانسرای حرم رضوی دوباره از قهری که با امام رضا(ع) کرده بود، صحبت به میان میآورد و میگوید: من آنزمان امامم را بهدرستی نشناخته بودم. معنای توکل و تسلیم را درک نکرده بودم اما الان میخواهم به جوانان و کسانی که این مطلب را میخوانند بگویم اگر حاجتی داشتند و برآورده نشد، گمان نکنند خدا صدایشان را نشنیده و امام رضا(ع) وساطت نکرده است.
ما گاهی روی خواستههایمان سماجت داریم چون سطح دیدمان محدود است اما خداوند از همه چیز خبر دارد و اگر حاجتی را برآورده نمیکند حکمتی در آن است که ممکن است سالها بعد بفهمیم یا حتی هیچوقت درکش نکنیم.
نسرین خانم ادامه میدهد: اگر کسی عنایت و الطاف الهی و محبت حضرت رضا(ع) را باور داشته باشد، میداند حتی زمانی که حاجتش داده نشده، خیر و حکمتی در آن است. فقط باید توکل به خدا کنیم و راضی به رضایش باشیم چراکه خدا از پدر و مادر به ما مهربانتر است و همانطور که گاهی ما خواستهای داریم اما مادر با همه مهر و محبتش آن را به ما نمیدهد و میگوید به صلاحمان نیست، خدا نیز دادهاش نعمت و ندادهاش حکمت است.
ما گاهی روی خواستههایمان سماجت داریم چون سطح دیدمان محدود است اما خداوند از همه چیز خبر دارد و اگر حاجتی را برآورده نمیکند حکمتی در آن است
اکنون هم نه اینکه هیچ خواسته و مشکلی نداشته باشم ولی دیگر فهمیدهام که باید راضی به رضای خدا بود و خوشبختی واقعی موقعی به دست میآید که تلاشمان را انجام دهیم و در مسیر درست حرکت کنیم. در این بین اگر چیزی باب میلمان پیش نرفت یا سنگی سر راهمان بود، محبت خدا را به یاد داشته باشیم و بدانیم او مهربانترین مهربانان است.
نادری که کارشناسی رشته مهندسی فناوری گیاهان دارویی و معطر را دارد، رایگان مشاورههای طب سنتی را به افراد میدهد. او به شهرستانها، مدارس و مناطق حاشیه شهر میرود و علاوهبر تدریس خواص گیاهان دارویی، مشاوره درمانی انجام میدهد.
این خادم مهمانسرای حضرت در زمانهایی که وقت آزاد دارد برای همکارانش نیز درباره تغذیه سالم و خواص گیاهان دارویی صحبت میکند. او این اقداماتش را نه برای کسب درآمد بلکه به قول خودش در راستای زکات علم انجام میدهد و دوست دارد با ارائه چنین دانشی که دارد، در حد خودش، مؤمنان و پیروان ائمه(ع) را با اصول تغذیه درست آشنا کند. به گفته او در طب سنتی آموزههای ارزشمند زیادی است که درکنار طب نوین میتوان از آنها استفاده کرد.